به وبلاگ كاغذ بي خط خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
طنز
طنز
شعر
عاشقانه
شعر
عاشقانه
عکس
شعر
مطلب
ادبی
نویسندگان
ادبی
سخن بزرگان
تاریخی
تاریخ ایران
تاریخ جهان
آموزنده
مطالب نویسندگان
مطالب تاریخی
آموزنده
عمومی
عمومی
عکس
عکسهای هنری
عکسهای خنده دار
عکسهای جالب
علمی
پزشکی
علمی
اضافات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 93
تعداد نظرات : 37
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

يك هديه براي يك دوست - مطلب ارسالی ازdariush

روی لینک زیرکلیک کن و بعد اسم خودت را بنویس و روی کـَندو کلیک کن 

  http://flashfunpages.com/bees2.swf

 
 

 

[+] نوشته شده توسط در 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 13:50 | |
جملات بي نظير از بزرگان - مطلب ارسالی ازfarideh

جملات بي نظير از بزرگان


ابن سینا: من در میان موجودات از گاو خیلی می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!

لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد. ((نارسیس))

مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد. "جورج برنارد شاو"


آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
(مونتسکیو)

دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.*
انیشتین


بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......
نلسون ماندلا


یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را
مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....


مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند.
"آلبرت انیشتین"

روان‌نژندها توی آسمان، قصرها می‌سازند. روان‌پریش‌ها توی آن‌ها زندگی می‌کنند. روان‌پزشک‌ها می‌روند اجاره‌ها را می‌گیرند.




جملۀ «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم.»، از مقدس‌ترین عباراتِ دنیاست. فکر می‌کنم کسانی که روزی این جمله را از کسی می‌شنوند، جزء آدم‌های خوش‌شانس دنیا به حساب می‌آیند. «نگران نباش، درست‌اش می‌کنیم.»

خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا
خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌تان را تو داده‌اید.
چارلز استیون هامبی

بچه‌دار شدن تصمیم خطیری‌ست. با این تصمیم می‌گذارید که قلب‌تان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تن‌تان به سر برد. / الیزابت استون

می‌شود از امشب قانون تازه‌ای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیش‌تر از نیاز، مهربان‌ باشیم.جی.‌ام. بری


شاید چشم‌های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک‌های‌مان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف‌تری ببینیم. / الکس تان

دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند
انتوان چخوف

بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .
آلبر کامو
جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور حسابی
هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است
"ویل دورانت"
مردم دو دسته‌اند، یا گول می‌خورند یا گلوله...
از دفتر خاطرات یک دیکتاتور
هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد . ارد بزرگ
من هیچ راه مطمئنی به سوی خوشبختی نمی شناسم. اما راهی را می شناسم که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود ساختن همگان
افلاطون


وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از کنار همین آدمها رد میشی

[+] نوشته شده توسط در 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 13:48 | |
مطلب ارسالی ازمریم

اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره
 دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره
 بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی
 دیگه دوست دارم واست رنگی نداره
و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه
 اینطوریه که دل همه آدما میشکنه

[+] نوشته شده توسط در 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 13:0 | |
بوي باران بوي سبزه بوي خاك

بوي باران بوي سبزه بوي خاك
 شاخه هاي شسته باران خورده پاك
 آسمان آبي و ابر سپيد
 برگهاي سبز بيد
 عطر نرگس رقص باد
 نغمه شوق پرستو هاي شاد
 خلوت گرم كبوترهاي مست
 نرم نرمك مي‌رسد اينك بهار
 خوش به حال روزگار
 خوش به حال چشمه ها و دشت ها
 خوش به حال دانه ها و سبزه ها
 خوش به حال غنچه هاي نيمه باز
 خوش به حال دختر ميخك كه مي خندد به ناز
 خوش به حال جام لبريز از شراب
 خوش به حال آفتاب
 اي دل من گرچه در اين روزگار
 جامه رنگين نمي پوشي به كام
 باده رنگين نمي نوشي ز جام
 نقل و سبزه در ميان سفره نيست
 جامت از ان مي كه مي بايد تهي است
 اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم
 اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
 اي دريغ از ما اگر كامي نگيريم از بهار
 
گر نكوبي شيشه غم را به سنگ
 هفت رنگش ميشود هفتاد رنگ

فريدون مشيري      

سال نو پيشاپيش بر همه پارسيان مبارك

[+] نوشته شده توسط سعيد در سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 11:27 | |
عجيب ولي واقعي - واقعا چجور جاييه اين كره شمالي

عکس‌هایی کمیاب از کره شمالی


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 8:34 | |
شاهكارهاي ترجمه

بدبخت مترجم هایی که مجبور شدند این ها را ترجمه کنن

 

 

 

شاهكارهاي ترجمه


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در سه شنبه 24 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 8:23 | |
شهر هرت - مطلب ارسالی ازfarideh

تا بحال اصطلاح شهر هرت رو زیاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید واقعا شهر هرت کجاست

 
 - شهر هرت جايي است که رنگهاي رنگين کمان مکروه ند و رنگ سياه مستحب.

 

ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط در 23 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 8:33 | |
پیرمرد و صندوق صدقه - مطلب ارسالی ازfarideh

 

پیرمرد و صندوق صدقه
پیرمرد و صندوق صدقه!
پيرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.
دست برد و از جیب کوچک جلیقه‌اش سکه‌ای بیرون آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد می‌کند،
 
 منصرف شد!!!
 
[+] نوشته شده توسط در 23 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 8:31 | |
اگر دنیا دست خانمها بود چی میشد؟

http://marshal-modern.ir/Archive/18761.aspx

ادامه عكسها در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در یک شنبه 22 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 12:54 | |
مزدا يا اهورا مزدا

شايد باور اين مطلب سخت باشد كه نام خودروی ژاپنی مزدا بر گرفته از نام  اهورا مزدا مي باشد

http://sphotos.ak.fbcdn.net/hphotos-ak-snc3/hs652.snc3/32207_435929235308_338261455308_6291120_1251643_n.jpg 


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در یک شنبه 22 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 12:49 | |
بي شرمانه زيستن

چند خط زیر که از کتاب ابوالمشاغل زنده یاد نادر ابراهیمی انتخاب شده به نظر بهترینِ نوشته های اوست

   


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در یک شنبه 22 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 12:24 | |
فلسفه چهارشنبه سوري

فلسفه چهارشنبه سوري

 


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط در 22 اسفند 1389برچسب:ارسال از farideh, در ساعت 8:15 | |
نامه پیرزن به خدا

. 

یک روز کارمند پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه‌ای به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود:
خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.
این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن …
کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نودوشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند …
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود: نامه‌ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :
خدای عزیزم، چگونه می‌توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی ‌عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی … البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته‌اند!!…
 
[+] نوشته شده توسط سعيد در شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 14:12 | |
سم شیرین! خيلي مهم و خواندني ×××

 تهیه و ترجمه:دکتر هوشنگ فاضل عضو سابق هیات مدیره انجمن ام اس کانادا و بینانگزار مرکز آموزش علوم دندانپزشکی دانشگاه آزاد

  
 


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط سعيد در شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 8:8 | |
دوست من - حسن

حاکمی از برخي شهرها بازديد می كرد و هنگام ديدار از محله ما فرمود: شكايت‌هاتان را صادقانه و آشكارا بازگوييد و از هيچ كس نترسيد، كه زمانه هراس گذشته است!
دوست من ـ حسن ـ گفت: عالي جناب! گندم و شير چه شد؟ تامين مسكن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ و چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان مي بخشد؟ عالي جناب! از اين همه هرگز، هيچ نديدم!
حاکم اندوهگنانه گفت: خدا مرا بسوزاند؟ آيا همه اينها در سرزمين من بوده است؟ فرزندم! سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردي، به زودي نتيجه نيكو خواهي ديد.
سالي گذشت، دوباره حاکم را ديديم، فرمود: شكايت‌هاتان را صادقانه و آشكارا بازگویيد و از هيچ كس نترسيد، كه زمانه ديگري است!
هيچ كس شكايتي نكرد، کسی برنخاست که بگوید: شير و گندم چه شد؟ تامين مسكن چه شد؟ شغل فراوان چه شد؟ چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان مي‌بخشد؟
تنها صدائی ازمیان جمع که پرسید: عالي جناب! دوستِ من ـ حسن ـ چه شد؟

[+] نوشته شده توسط سعيد در چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 9:57 | |
اینقدر تا عید
فقط اينقدر تا عيد مونده
 
   
                                                  
 
 
پيشاپيش عيدتون مبارك

 
 
[+] نوشته شده توسط سعيد در سه شنبه 17 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 14:16 | |
عظمت عشق

 


عظمت عشق

در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند. شادی ، غم ، غرور ، عشق و...

روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت.

همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند.

اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بود.

وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت ، عشق از غرور که با یک قایق زیبا راهی مکان

امنی بود کمک خواست. غرور گفت : نه ، نمیتوانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت

خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.

غم در نزدیکی عشق بود. عشق به او گفت : اجازه بده تا من با تو بیایم. غم با صدایی

حزن آلود گفت : آ ، عشق من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.

عشق اینبار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آنقدر غرق شادی و هیجان بود که

حتی صدای عشق را هم نشنید.

آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر نا امید شده بود

که صدای سالخورده ای گفت :

بیا عشق من تو را خواهم برد. عشق آنقدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد

نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به

خشکی رسیدند ، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش

را نجات داده بود چقدر بر گردنش حق دارد.

عشق نزد عالمی که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود رفت و از او

پرسید : آن پیرمرد که بود؟

عالم پاسخ داد : زمان

عشق با تعجب گفت : زمان؟! اما چرا او به من کمک کرد؟
عالم لبخندی خردمندانه زد و گفت :

زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است !

[+] نوشته شده توسط سعيد در سه شنبه 17 اسفند 1389برچسب:, در ساعت 13:20 | |

درباره وبلاگ

به وبلاگ خودتون خوش آمدید
آرشيو
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
سعيد
لينكستان
نرم افزار های توپ اندروید
سفیران
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كاغذ بي خط و آدرس bargeh.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

مرد آزاد
مجموعه اشعارمريم حيدرزاده و فروغ فرخ زاد
chart
...نقطه چين...
sms* داستان کوتاه*خنده
کلبه عشق
عـکس.عشق.عـکس
با اميد به رحمت خدا زندگي كنيد
من و معشوقه ام خدا
ياس سپيد
به دنياي كشتي كج خوش آمديد
هر چه ميخواهد دل تنگت بگو
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , bargeh.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com